نقش موزه در بازشناسی هویت میراث فرهنگی را نباید دستکم گرفت، موزه کارکردی گسترده دارد برای ارتباط پیشنیان با نسل امروز و آیندگان.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی گلچه
فرش دستبافت ایران که قدمتی کهن و چند هزار ساله دارد در این برهه خاص که کشورهای رقیب قصد دارند از آن به عنوان بخشی از هویت خود بهره ببرند وظیفه و مسئولیت موزه فرش در بازشناسی این هویت کهن را سنگینتر از گذشته کرده است. مرتضی میری، عضو هیئت اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستبافت ایران با پریسا بیضایی، رییس موزه فرش درباره فعالیت و وضعیت این موزه گفت و گوی اینستاگرامی انجام داده است که از نظرتان میگذرانیم:
تعریف یونسکو از موزه و معیارهای آن پژوهش در آثار بجامانده از گذشته انسان و محیط زیست او، گردآوری و حفظ آثار، بهرهبرداری معنوی از آثار و… است، با توجه به تعاریف یونسکو وضعیت موزهها بخصوص موزه فرش ایران چگونه است؟
تعریف موزه در تمام دنیا در حال تغییر است، تصور ما از موزه جایی است برای نمایش گذاشتن آثار ولی شرایط مدام در حال تغییر است و هر عاملی که کمک کند به حفظ ارزشها، فرهنگ و هنر میتواند جزو کارکردهای موزه باشد.
در حال حاضر موزههای جهان به دنبال تولید محتوا هستند و به دنبال این نیستند که ساختمان و آثار و بازدیدکننده داشته باشند. دنیا با توجه به شیوع ویروس کرونا دچار تحول شگرفی شد که در پی آن بسیاری از فعالیتها از جمله فعالیت موزهها منجر به تعطیلی شد ولی موزهها به شکل دیگری پویایی خود را نشان دادند و آن هم موزهگردی مجازی بود.
باید بگویم تعریف موزه لحظه به لحظه در حال تغییر است چراکه دنیا در حال دگرگونی است. موزهها در ساختار جدید محدود به محیط فیزیکی نیستند و تعریف آن همانند ۵۰ سال گذشته نیست.
باید به ۳ رکن اصلی موزهها اشاره کنم، معرفی آثار، آموزش و پژوهش. اگر در این ۳ رکن موفق باشیم، میتوانیم بگویم جایگاه موفقی داشتهایم.
کشوری همچون فرانسه برای شناخت فرهنگ و هنر و هویتشان، کودکان را با موزهها آشنا میکنند و آموزش را از سنین پایین آغاز میکنند؛ باید گفت درحال حاضر کشورهایی که فرهنگ و هنر غنی دارند، آموزش نسل جدید مسئله بسیار مهم و زیرساختی بشمار میرود، ارتباط موزه فرش با نهادهای آموزشی از جمله آموزش و پرورش و مراکز آموزش عالی چگونه است؟
نیاز به توضیح کوتاهی است. من برای نخستین بار دبستانی بودم که از موزه فرش بازدید کردم و تحت تاثیر قرار گرفتم و فکر نمیکردم روزی در موزه مشغول به کار شوم. باید بگویم راهنمایی درست کودکان و نوجوانان به جذب آنها برای بازدید از موزهها و آشنایی با گذشته و هویت کشورشان ختم میشود. این شناخت تاثیر شگرفی در آیندهشان دارد زیرا شناخت هویت و اصالت بطور مستقیم بر زندگی حال و آیندهشان تاثیرگذار خواهد بود.
به این نکته اشاره کنم که در حال حاضر بیشتر بازدیدکنندگان موزه فرش را دانشآموزان مقاطع مختلف تحصیلی تشکیل میدهند و ما معرفی آثار را بر اساس شناخت و درک آنها تشریح میکنیم. گاهی نمایشگاههایی از نقاشیها و داستانهای کودکان و نوجوانان در موزه برگزار میکنیم تا به آنها انگیزه بدهیم و با این کار آنها را تشویق میشوند برای بازدید از موزهها و شناخت آثار و هویت ملیشان.
باید به تجربه خوبی که چند سال پیش داشتیم، اشاره کنم. با کمک کارگردانی به نام خانم شیرژیان تئاتری در موزه فرش به اجرا گذاشته شد، داستانی به نام «سه نخ قرمز و آبی و زرد» که هر کدام داستان مستقلی داشتند. این تئاتر با استقبال خوبی مواجه شد و تاثیر فوقالعادهای بر تماشاچیان که دانشآموزان بودند، داشت.
فرش هویت و برند ایرانیان است و ما برای معرفی آن به نسلهای جدید همه تلاشمان را میکنیم از جمله برگزاری تئاتر، پخش فیلم، برگزاری نشستهای تخصصی و...
چرا این فعالیتها مقطعی هستند و ادامهدار نیستند؟
این سوال جوابهای فراوانی دارد. واقعیت این است ما نیاز به اسپانسر داریم، هنرمندان در زمینههای مختلف همچون تئاتر و موسیقی و سینما باید به ما کمک کنند البته برخی از این عزیزان بصورت خودجوش کمک میکنند ولی برای همکاری با بقیه نیازمند تامین مالی هستیم که در حال حاضر موزه به دلیل مشکات مالی نمیتواند تعاملی با این هنرمندان داشته باشد.
ما نهادی دولتی هستیم و گذشته از محدودیت بودجه باید مجوزهای لازم را برای همکاری بگیریم، گاهی گرفتن این مجوزها در پیچ و خم اداری میافتد و به همین خاطر است که اینگونه فعالیتها دیر به دیر رخ میدهد.
برگزاری نشستهای تخصصی فرش با کمک انجمن علمی فرش یکی از برنامههای موفق ما در سال گذشته بود که پای دوستدران فرش، پژوهشگران، اساتید فرش را به موزه باز کرد و در کل موزه سال ۹۸ بسیار پویا و فعال بود.
اگر کاری کنیم که بازیدکنندهای دوباره به موزه برگردد آن وقت است که باید بگوییم موفق عمل کردهایم. در کل باید بگویم برگزاری نمایشگاههای مختلف، نشستهای تخصصی و برنامههای متنوع دیگر نیاز به هماهنگی ادارای و تامین بودجه دارد و ما در این دو مورد مشکل داریم.
آثار زیادی از دستبافتههای ایرانی در موزههای معروف دنیا از جمله آرمیتاژ، مترو پولیتن، لیسبون و … وجود دارد، موزه فرش چه میزان با موزهها کشورهای دیگر ارتباط دارد؟
در حال حاضر نزدیک به دو سال است با موزه فرش جمهوری آذربایجان ارتباط بسیار خوبی برقرار کردهایم و از موزههای فرش یکدیگر بازدید صورت گرفته است. ما و جمهوری آذربایجان تمایل بسیاری برای برگزاری نمایشگاه مشترک داریم و با توجه به حمایتها و تشویق مسولان و مدیران وزارتخانه میراث فرهنگی برای برگزاری چنین رویدادی هنوز موفق به این کار نشدهایم.
از سوی دیگر انتقال فرش از موزهای به موزه دیگر نیاز به بستهبندی مناسب، آماده کردن فرشها و اقدامات ایمنی و امنیتی دارد که برای انتقال آن به خارج از کشور این روند برای گرفتن مجوز و انتقال به مراتب سخت و دشواراست.
اینگونه مجوزها باید به دستور مستقیم وزیر صادر شود و مشکلی در این زمینه وجود ندارد ولی مشخص نیست چرا کار پیش نمیرود، نمایشگاه ارزندهای که میتواند نتایج فوقالعادهای به همراه داشته باشد.
با توجه به تولید محتوا و پژوهش و تولیدات علمی موزههای کشورهای دیگر چه بهرهای از چنین تحقیقاتی میبرید؟
ما از پژوهشهای موزههای دیگر به شایستگی استفاده خواهیم کرد و استفاده میکنیم به عنوان مثال ۳-۴ سال پیش محققانی از دانشگاه توکیو به تهران آمدند و فرشهای دوره صفوی را اسکن کردند و مطالعاتی گستردهای هم در این زمینه انجام دادند و ما از پژوهشها بهره خواهیم برد.
چه میزان از این دست پژوهشها منتشر و در اختیار علاقمندان فرش و عموم قرار میگیرد؟
ما در این موزه تحقیق و پژوهش هم انجام میدهیم و نشر آنها با پژوهشگاه دستبافتههای وزارتخانه میراث فرهنگی است. آنها مقالات و تحقیقات را جمعآوری و در قالب نشریات تخصصی منتشر میکنند.
بخش خصوصی چگونه میتواند موزه فرش را کمک تا جایگاه واقعی خود را پیدا کند؟
موزه نیازمند به کمک بخش خصوصی است چراکه بودجهای که در اختیار ما قرار میگیرد بسیار محدود است و برای فعالیتهایی همچون تحقیق و پژوهش و اجرای برنامههای دیگر کافی نیست.
سال ۹۶ به مناسبت ۴۰ سالگی موزه فرش نمایشگاه فرشهای دوران صفوی برگزار شد که اگر حمایت بخش خصوصی نبود مطمئنا ما قادر به برگزاری آن نبودیم.
باید بگویم حمایتهایی از موزه صورت میگیرد ولی کافی نیست، مرکز ملی فرش، اتحادیههای فرش و… باید ما را یاری کنند ولی متاسفانه گفت و گوها و جلسات به جایی نمیرسند. چند سال پیش از مرکز ملی فرش خواستیم که حمایتمان کنند و رییس وقت به دنبال آن بود موزه را زیر نظر آن مرکز ببرد. در مجموع باید گفت همه این جلسات و گفت و گوها به نتیجه نمیرسند و باید بخش خصوصی و اهالی فرش وارد گود شوند.
لابی موزه تبدیل به مکانی شده برای فروش محصولات فرهنگی که کیفیت مناسبی ندارند و جلوه موزه را خدشهدار کرده است. برای ساماندهی چنین وضعیتی چه کرده اید و چرا این فروشگاه را به بیرون موزه منتقل نمیکنید؟
ما در بیرون موزه محوطهای نداریم که به کافه و نمایشگاه اختصاص بدهیم. این قسمت موزه از بدو راهاندازی به همین منظور برای اجاره در اختیار افراد قرار گرفته میگیرد. به فعالیت این فروشگاه نظارت میکنیم و البته باید این نظارت را قویتر از گذشته کنیم البته مستاجر هم حرف هایی دارد و باید شنیده شود. تا جایی که امکان دارد با هم تعامل میکنیم.
اما سئوال آخر اینکه چرا همچنان نمایشگاه در پارکینگ موزه برگزار میشود؟ به عقیده دوستداران فرش، برگزاری چنین نمایشگاههایی در شان موزه فرش نیست.
بنده به عنوان مدیر موزه به اندازهای اختیار دارم و قدرتی فراتر از مدیران بالادستی خودم ندارم و تابع سیاستهای مدیران ارشد اداره کل و وزارتخانه هستم. البته در طول این سالها سعی کردهایم فعالیت این نمایشگاهها را محدود کنیم و در این ارتباط نامهنگاریهای زیادی صورت گرفته که برگزاری چنین نمایشگاههایی از نظر ایمنی و امنیتی برای موزه آسیبزننده است.
تا جایی که شده فعالیتهای نمایشگاهها را محدود کردهایم و البته مدیران بالادستی هم این موضوع را قبول دارند ولی عنوان میکنند بخشی از بودجه از اجاره همین نمایشگاهها تامین میشود.
در پایان اهمیت فرش برای برخی از مسولان، جامعه فرش و حتی مردم به درستی تبیین نشده. ما میتوانیم ویترین فرش ایران در سراسر دنیا باشیم و فرش ایرانی را آنچه در شان آن است تبلیغ کنیم ولی متاسفانه حمایتی صورت نمیگیرد. برخی نگاه سنتی به موزه دارند و تصور میکنند فرشهای نفیس باید در گالریها به نمایش گذاشته شوند. در حال حاضر موزهها در ایران در جایگاه مناسبی قرار ندارند و باید مشکلاتشان اعم از بودجه، تجهیزات و تبلیغات برطرف شود