بازار از هیاهوی روزانه آرام گرفته و چرخهای باربری به گوشهای خزیدهاند. کرکره مغازهها و حجرهها هم یکییکی پایین میآید. هوا تاریک شده و سکوت در دالانها و راستهها خانه کرده.
به گزارش همشهری آنلاین در بازار تاریخی تبریز شروع کار و فعالیت نگهبانان بازار یا به زبان محلی «اودا باشی» در دل همین سکوت آغاز میشود و تا طلوع آفتاب ادامه دارد. «اودا باشی»، رسمی دیرینه در بازار تبریز است که بازاریان قدیمی بانی آن بودهاند. نگهبان بازار با یک چوبدست و گشت زدن شبانه در بازار مراقب امنیت بازار است و فکر و خیال سرقت را از سر بزهکاران بیرون میکند. «رسول پرمد» یکی از نگهبانان قدیمی سرای امیر (طلافروشان) در بازار بزرگ تبریز است که اوداباشان را امین بازاریان میداند و میگوید که «این کار فقط سرایداری یا نگهبانی نیست، اول باید مورد اعتماد بازاریان باشی، بعد هم جان تو و جان بازار.» با او که دو دهه سابقه «اودا باشی» دارد، درباره فوت و فن این حرفه خاص بازار تبریز گپ زدیم.
«نگهبان بازار» حرفهای خاص بازار تاریخی تبریز است که با وجود تجهیزات مدرن امروزی مثل دوربینهای مداربسته هنوز هم این حرفه به قوت خود باقیست. به نظر شما دلیل ماندگار این حرفه قدیمی چیست؟
بازار تاریخی تبریز از نظر معماری تو در تو و پیچیده است. از یک طرف بسیار دیدنی و خاص بود و از طرف دیگر تامین امنیت آن مهم. برای همین هم از اول شغل نگهبان بازار که ما به آن اودا باشی میگوییم به وجود آمد. الان به این شغل میگویند سرایداری. ولی سرایداری با اودا باشی خیلی فرق دارد.
چه تفاوتی بین این دو شغل است؟
اوداباش مثل یک سرایدار در اتاق نمینشیند. کار ما از ساعت ۱۱ شب شروع میشود و تا صبح پلک روی هم نمیگذاریم. بازار تبریز چند اودا باش دارد. هر یک از ما مسئول چند تیمچه و راسته هستیم که مدام باید در آن قدم بزنیم. حواسمان هست و با کوچکترین صدا یا حرکتی گوشمان تیز میشود. امنیت بازار بر عهده ماست. بازار تبریز علاوه بر مسئله اقتصادی یک میراث ملی به ثبت رسیده است. نگهبان بازار باید حواسش به حوادث طبیعی هم باشد که بازار را تهدید نکند. ما حواسمان هست که وقتی بازار تعطیل میشود حتی یک گربه یا موش هم در گوشه و کنار نماند.
در دو دهه تجربه شما تا به حال یکی از این حوادث طبیعی که اشاره کردید، رخ دادهاست؟
چند سال پیش یادم هست گشتزنی در راسته را شروع کردم و تازه اول شب بود. مثل همیشه یکی یکی قفل حجرهها را چک میکردم. در همین حین بوی سوختگی شنیدم. بلافاصله حجره را پیدا کردم و متوجه شدم که چیزی داخل حجره دارد میسوزد. سریع با آتشنشانی تماس گرفتم. آن زمان هنوز به همه حجرهها گازرسانی نشده بود و کارگر مغازه فراموش کرده بود گاز پیکنیکی را خاموش کند و گوشه یک کارتن در حال سوختن بود. خوشبختانه آتش سریع مهار شد. در همین گشت زدن همه شیشه و پنجره حجرهها را هر شب نگاه میکنیم که شکسته یا باز نباشد. حتی اگر کولر یک مغازه روشن مانده باشد، اطلاع میدهیم.
با این حساب نقشه این بازار هزارتو را هم حفظ هستید؟
مثل کف دست و غیر از این هم نمیتواند باشد. شغل ما همین است. همه ورودی و خروجیها و روزنههای سقف را میشناسیم. اودا باشی برای خیلی از ما شغل آبا و اجدادی است یعنی از جوانی در بازار بودیم. باربری کردیم و بازار را میشناسیم. پدران ما اودا باش بودند و فوت و فن را به ما آموختند. نگهبانان بازار معمولا میانسال هستند.
این حرفه برای میانسالان سخت نیست؟
تا اعتماد بازاریان را کسب کنیم و اوداباش شویم دیگر میانسال شدهایم. رسم اودا باشی هم یک سنت اصیل بازار تبریز است. وقتی این چوبدستی اودا باشی را دستت میگیری، حساب کار دست کسی که بخواهد به اموال و اجناس بازار چپ نگاه کند، میآید. دوربین مداربسته هم نمیتواند مثل اوداباش هوای بازار تبریز را داشته باشد.
بزرگترین بازار سرپوشیده قدیمی جهان
بازار تبریز، بزرگترین بازار سرپوشیده قدیمی جهان در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدهاست. تاریخ بنای این مجموعه مشخص نیست؛ ولی جهانگردان در سفرنامههای خود از بازدید این بازار از سده چهارم هجری آوردند. بازار تاریخی تبریز با وسعت یک کیلومترمربع، ۵۵۰۰ حجره، مغازه و فروشگاه، ۳۵ سرا، ۲۵ تیمچه، ۳۰ مسجد، ۲۰ راسته و راستهبازار و ۱۱ دالان دارد.