کد مطلب : 11 |
تعداد نظرات: 0 |
تعداد بازدیدها: 764 |
تاریخ درج: پنجشنبه, دي 18, 1399 |
منبع / نویسنده : مدیر سامانه
تحولی بنیادی در راه است
راهکار بنیادی آن است که به «خودِمغز»ها رجوع کنیم، در سر راه یا سوار بر جریان جدید دانشو فن و شریک در ساختار جدید هژمونیک در سطح بینالمللی شویم. باقی جَرّها و جریانات شوخی است.
از مطالعه نحوه ظهور هژمونهای جهانی در سدههای اخیر دو نکته به دست میآید؛ نخست، هژمونها پس از بحرانهایی مانند جنگ های بزرگ ظهور یافتند. هژمون انگلیسی پس از جنگهای ناپلئونی وارد و آمریکا بعد از جنگ جهانی اول و بهویژه جنگ جهانی دوم به عنوان یک قدرت اوج گرفت. دوم، رشد و تسلط هژمونها با تحول جدّی در حوزه علوم و فنون و پیشرانی آنها در در این زمینه همراه بوده است. انگلیس، سوار بر دستاوردهای انقلاب صنعتی اول و مکانیزه شدن حاصل از نیروی محرکه موتورهای بخار و آمریکا با داشتن دست بالا در دانش و تکنولوژی تولید انبوه مبتنی بر انرژی الکتریکی و علوم سیستمها محورِ اقتصاد دنیا شدند.
براساس نگاه هایدگر، تکنولوژی پدیده ای است که در طول تاریخ شکل میگیرد اما در برخی زمانها به نقطهای میرسد که تاریخ را شکل میدهد. بدینترتیب، این تکنولوژی است که تعیین کننده نحوه زندگی بشر، روابط اقتصادی- اجتماعی و حتی سیاسی و نظامی در درون کشورها و سطح بینالمللی است.
اما مهمتر آن است که پس از دوره گذار و ظهور هژمون برتر جدید، چیدمان کشورها در سطح بینالمللی بهطور از پیش تعیین نشدهای متناسب با قرابت اقتصادی و تکنولوژیک با هژمون جدید بازتنظیم میشدهاست. کره جنوبی پس از جنگ جهانی دوم و به دلیل قرابت با آمریکا، تبدیل به قدرت تکنولوژیک شده است. برخی کشورها مانند آلمان و ژاپن نیز در رقابت نهچندان برابر با هژمون اصلی مانند آمریکا رشد یافتند.
اینک (و به تعبیری از سال ۲۰۱۴) جهان در حال تجربه یک تحول بنیادی جدید در حوزه علوم و فنون است که از آن به انقلاب صنعتی چهارم، مبتنی بر تکنولوژی دیجیتال، یاد می شود (انقلاب اول حاصل موتوربخار، دوم حاصل اتوماسیون مکانیکی، سوم حاصل دانش الکترونیک و چهارم حاصل هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و بلاکچین بودهاست). به نظر میرسد که مکانیسم اثرگذاری این تحول بر روابط درون و برون کشوری، متفاوت از تحولات بنیادی گذشته است. به این ترتیب که تکنولوژی ماهیتاً از حالت بسته و متمرکز در شرکتها و کشورهای خاص خارج شده و وارد دوره «تکنولوژی باز» شده است. به همین ترتیب، اقتصاد و حوزههای دیگر نیز از تمرکز کلاسیک فاصله گرفته و شکل غیر متمرکز و منتشر شده در سطح جهان خواهند داشت. این بار از تقسیم بندی کلاسیکِ هژمون اصلی، اقمار و رقبای دوگانه خبری نخواهد بود. قدرت کشورها را نه فقط قرابت اقتصادی، سیاسی و نظامی با هژمون اصلی بلکه سهم آنها از علوموفنون غیرمتمرکز، تعیین می کند.
رابطه جامعه و دولت در درون کشورها نیز دچار تحول اساسی خواهد شد. یک نمونه محدود آن تنشهای بدون هدایت متمرکز اکتبر۲۰۱۹ در برخی کشورهای جهان مانند جریانات اعتراضی پس از افزایش قیمت بنزین در ایران، افزایش قیمت بلیط سیستم حملو نقل در شیلی، قیمت تماس از طریق واتساپ در لبنان، قانون ارجاع مجرمین به سرزمین اصلی (چین) در هنگکنگ است. این حوادث در واقع مصادیق ابتداییِ شکلگیری نحوه جدیدی از تعامل جامعه با دولت بود که در آن ارتقای جایگاه مردم در گفتوگوی با دولتها شکل میگیرد. دیگر نمیتوان به سبک قبل و از موضع قدرتِ متمرکز با جامعه رفتار کرد.
مردم، دیگر به سبک پس از انقلاب صنعتی اول و دوم «نیروی کار» و «منابع انسانی» و به زبان سیاسی، «رعیت» و یا «شهروند» صرف نخواهندبود. بلکه در پی انقلاب صنعتی چهارم، «شریک» شرکت ها و حکومتها هستند. اینها دیگر مانند دوره انقلاب صنعتی سوم، «مغزافزار» نیستند، «خودِ مغزند» و خود اقتصادند برای شرکت ها و کشورها.
بدین ترتیب، تصمیم استراتژیک کشورها در این دوره گذار آن است که خود را در کجای علموفن و اقتصاد دنیا بنشانند. ۵ نوع مواجهه از سوی کشورها قابل پیش بینی است: ۱. پاک کردن مساله، ۲. مقابله کردن، ۳. به تاخیر انداختن، ۴. قرار گرفتن بر سر راه جریان و ۵. سوار شدن بر جریان و تبدیل شدن به پیشران. رفتار کشورهایی مانند ایران را میتوان تلفیقی از نوع اول تا سوم با تاکید بر نوع سوم دانست. کشورهای این گروه نهایتاً به برخی صور دانشوفن جدید تن میدهند، اما از طریق واسطه گری کشورهای دیگر.
راهکار بنیادی آن است که به «خودِمغز»ها رجوع کنیم، در سر راه یا سوار بر جریان جدید دانشو فن و شریک در ساختار جدید هژمونیک در سطح بینالمللی شویم. باقی جَرّها و جریانات شوخی است.
۵ تیر ۱۳۹
مقالات مرتبطی وجود ندارد