کد مطلب : 30 |
تعداد نظرات: 0 |
تعداد بازدیدها: 3211 |
تاریخ درج: دوشنبه, اسفند 11, 1399 |
ساعت: 12:00 ق.ظ |
منبع / نویسنده مطلب: مدیر سامانه
کتاب سلطان قالی توسط نوه ی محمد ارجمند منتشر شد
این کتاب در سه فصل: از کودکی تا ازدواج _ تولید فرش تا سفر به دیارباقی _ ارجمند کرمانی و تاریخ فرش، در دو بخش رنگی و تک رنگ توسط نشر پیکره منتشر شده است.
تاریخ توسعه در کرمان چندان آشکار نیست؛ اما اگر روزی عدهای پژوهشگر آگاه و دلسوز دست به کار شوند تا تاریخ توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این سرزمین مهم و پهناور را بنویسند، حتما باید فهرست بلندبالایی از شخصیتهای موثر تهیه کنند و نقش آنها را در این روند بازگو نمایند. به گمان من، در این لیست که جای اسامی افرادی چون گنجعلیخان، ابراهیمخان ظهیرالدوله، حاجاکبر صنعتی و مهندس افضلیپور است، قطعا نام حاجمحمد ارجمند کرمانی به عنوان یک شخصیت هم باید در این فهرست درج شود. این تاکید را در ابتدای یادداشتام نوشتم تا تصریح کنم که از انتشار کتاب سلطان قالی تالیف پژوهشگر گرانمایه علیرضا هاشمینژاد بسیار خوشحال شدم.
سال گذشته به مراسمی دعوت شدم که قرار بود طی آن شاهد دو رویداد مرتبط با خانوادهی مشهور ارجمند کرمانی باشم. اول تجلیل از دکتر منوچهر ارجمند کرمانی پزشک و رئیس بیمارستان موقوفهی ارجمند بود، و دوم رونمایی از کتابی دربارهی حاجمحمد ارجمند کرمانی معروف به سلطان قالی که حدود نیم قرن پیش از دنیا رفته اما نام او همچنان زنده و پرآوازه است.
او به خاطر تولید و صادرات فرش کرمان شهرت جهانی دارد، همچنین به دلیل تاسیس بیمارستان موقوفه و مجهزی که در زمان خود بینظیر بود و هنوز هم در کرمان جایگاه بلندمرتبهای دارد، مورد احترام و در یاد مردم این دیار است.
گزارش این مراسم را همان موقع در هفتهنامه استقامت و پایگاه خبری فردای کرمان منتشر کردیم. برای مطالعه و معرفی کتابی که آن روز رونمایی شد، اما باید صبر میکردم تا منتشر شود. چند روز پیش خبر انتشار آن را در رسانهها خواندم، و به نسخهای از این کتاب ارزشمند دست یافتم.
کتاب سلطان قالی
دربارهی کتاب سلطان قالی، شاید بتوان گفت ادای دین به مردی است که حدود صد سال پیش، نام قالی کرمان را چنان بر سر زبانها انداخت که اینک دنیا کرمان را به نام قالی کمنظیرش میشناسد.
«محمد ارجمند» که به سلطان قالی مشهور است اما تنها سلطان قالی نبود؛ به نوشتهی هاشمینژاد: «حضور او در فعالیتهای اجتماعی و عامالمنفعه از او چهرهای ساخت که کمتر بدیلی از کرمانیان مقیم برای او سراغ داریم. مشارکت در ایجاد پرورشگاه صنعتی، تاسیس کارگاههای متعدد فرشبافی، ایجاد بناهای مذهبی، همکاری و همیاری در بزنگاههای تاریخی از جمله قحطی نان در زمان جنگ در کرمان، آبادسازی قنات و ساخت جاده و تاسیس یکی از بیمارستانهای مجهز کرمان او را برای همیشه یکی از خیرین مهم کرمان معرفی میکند»(ص ۲۴).
آشکار است این اثرگذاری اجتماعی زمانی امکانپذیر است که او به لحاظ ویژگیهای فردی نیز به اندازهی زیادی قد کشیده باشد. دربارهی رفتار و منش ارجمند نقل است: «او بسیار سحرخیز، دقیق و در کار سختگیر بوده است. با این همه بر مبنای شهادت معتمدین بدون اجحاف به حق زیردستان و کارکنان خود بوده است»(ص ۲۴). توصیف دکتر منوچهر ارجمند از پدرش در سرلوحهی کتاب سلطان قالی نیز گواه همین ویژگی اوست: «پدرم مرد عمل، صداقت و مردمداری بود».
هاشمینژاد در پیشگفتار این اثر به درستی از تنگناها و کمبود اطلاعات برای نوشتن دربارهی چنین مردی با تاسف میگوید جامعهی ما نیم قرن دربارهی او سکوت کرده و به مرور مستندات خود را به وادی فراموشی سپرده است.
در واقع، نوشتن زندگینامه دربارهی فردی که در تمام عمرخود فعالیت شبانهروزی داشته و از پایینترین سطوح شغلی، خود را به عالیترین درجهی اجتهاد حرفهای رسانده نباید کار آسانی باشد. به خصوص که در جامعهی ما نوشتن خاطرات و یادداشتهای روزانه یا جمعآوری اسناد چندان هم معمول نیست. از این رو کتاب سلطان قالی را در معرفی سیمای مردی که زندگی او به نوعی روایتگر «بخشی از تاریخ حیات اجتماعی و اقتصادی کرمان» است، کاری به قاعده و ارزشمند میدانم.
مولف کتاب، آنجا که از شیوهی کارش در گردآوری و تدوین این زندگینامه سخن میگوید، در توضیح این مشکل مینویسد: «از دوران کودکی او اطلاعات چندانی در دست نیست. ردیابی دوران جوانی «محمد ارجمند» نیز بر مبنای برخی شواهد و بیشتر، اظهارات شفاهی خانواده تنظیم شده است. از ایشان خاطرات مکتوبی باقی نمانده است و متاسفانه مستندنگاری زندگی چنین فرد مهمی در زمان حیات ایشان صورت نگرفته است. بنابراین، در این پژوهش سعی میشود بر مبنای اسناد موجود تا حد امکان این فرد بزرگ را بشناسیم»(ص ۲۵).
در همین زمینه، یاسمین ارجمند کرمانی نوهی محمد ارجمند در مقدمهی کتاب به این دشواری کار تالیف کتاب اشاره دارد: «ابتدا تصمیم به تهیهی فیلمی دربارهی زندگی او گرفتم؛ این فیلم مستند به عنوان «نقش ماندگار» تهیه شد. در اثنای تهیهی فیلم بود که ایدهی تالیف کتاب بیوگرافی شکل گرفت»(ص۱۹).
او با بیان اینکه مدارک را به سختی تهیه کرده است، یادآور میشود: «کتاب با توجه به محفوظات و مستندات موجود گردآوری شده و از بسیاری اطلاعات دقیق و دست اول با توجه به درگذشت برخی افراد نزدیک به پدربزرگ، محروم ماندهایم».
از مشکل منابع که بگذریم، کتاب سلطان قالی برای نسل امروز قطعا درسآموز است و و چنین کتابی میتواند ما را با پشتوانههای فرهنگی و اجتماعی پدیدهای که در ایام فعلی از آن به عنوان «توسعه» یاد میکنیم پیوند میزند. حاجمحمد اگرچه در کرمان ریشه زده و با اتکا به پشتوانههای فرهنگی اینجا بالیده است اما بررسیها نشان میدهد که او رگ و ریشهی شیرازی داشته است. نقل است پدر «محمد ارجمند» در جریان سفر آیتالله سیدجواد شیرازی که آمدنش به کرمان هم ماجرایی دارد، همراه او به کرمان میآید. آمدن کربلایی تقی جد خاندان ارجمند به کرمان، اگرچه یک اتفاق ساده بود، اما همین رویداد بعدها دریچهای به روی تاریخ فرهنگ و هنر کرمان میگشاید. «محمد» که خیلی زود به دلایلی در همان کودکی مدرسه را ترک میکند، به جانب طراحی و فرشبافی که در آن زمان بازار پر رونقی داشته، گرایش پیدا میکند. این گرایش و انتخاب حرفه از سوی او، مقارن زمانی بوده که بنا به نوشتهی سرپرسیسایکس «تعداد دارهای قالی در شهر کرمان ۱۰۰۰ دستگاه و در راور حدود ۱۰۰ دستگاه بوده است»(ص۲۷).
در ادامه، طولی نمیکشد که محمدبنجعفر به عنوان یک تولیدکنندهی فرش، که دارای برند و امضای خاص «عمل محمدبنجعفر» میباشد صاحب شهرت جهانی میشود. او بین سالهای ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۵ شمسی (دورهی قدرت گرفتن رضاشاه) به عنوان تولیدکننده و تاجر معتبر فرش شناخته میشود و طرف معاملهی شرکتهای صادرکنندهی معتبر جهانی فرش قرار میگیرد.
منصافانه اگر داوری کنیم زندگینامهی سلطان قالی در واقع بخشی از تاریخ توسعهی ایران در یکصد و پنجاه سال اخیر است. ما از طریق این کشاکشها و چالشهای صنعت قالی، با مسائل و پیوستهای رشد تولید و تجارت در کرمان و نیز روابط با دنیای خارج از مرزهایمان آشنا میشویم.
هاشمینژاد اگرچه در این کتاب بر نقش محمد ارجمند در هنر و اقتصاد کرمان تمرکز دارد، و در پی آن است که بگوید: «او در ارتقا و هویتبخشی به فرش کرمان در دورهی معاصر بسیار موثر بوده است»؛ اما از نشان دادن وجوه دیگری از شخصیت این تاجر و تولیدکنندهی فرش که برای مردم کرمان به خصوص قالیبافهای فقیر بیمارستان میسازد غافل نیست.
مجالی نیست تا به جنبههای مختلف این کتاب بپردازم، اما حیف است اگر هیچ اشارهای به فصل سوم این کتاب با عنوان «ارجمند کرمانی و تاریخ فرش»، نکنم. فصل سوم به نوبهی خود یک کار و یک فصل مستقل در معرفی فرش کرمان با تاکید بر نقش محمد ارجمند است، و همهی کسانی که به هر دلیل به کار پژوهش در مورد فرش ایران مشغول یا علاقهمند هستند به مطالعهی آن نیاز دارند. در این فصل فرشهای نفیس و سفارشی ارجمند که با گذشت نزدیک به یک قرن در تاریخ فرش ایران جایگاه بلندمرتبهای دارند هم معرفی میشوند و تصویرهای زیبایی از آنها میتوانیم ببینیم.
کلام آخر اینکه امیدوارم نمونهی این معرفیها در مورد سایر شخصیتها که نقش تاثیرگذارشان قابل کتمان نیست، ادامه یابد. در مورد ارجمند به همین کار هم بسنده نشود، به ویژه آنکه این زندگینامهها میتوانند به نسل حاضر و آینده امید بدهند. این کتاب نشان میدهد در مورد این تاجر نیکوکار هنوز هم باید به دنبال اسناد و مدارک باشیم و به ارزیابی نقش او بر بستر تاریخ معاصر که او در آن، نقشآفرینی کرد، بیشتر بپردازیم.
کتاب سلطان قالی در سه فصل:
فصل اول، از کودکی تا ازدواج؛ فصل دوم، از تولید فرش تا سفر به دیارباقی؛ فصل سوم، ارجمند کرمانی و تاریخ فرش، در ۲۱۵ صفحه روی کاغذ گلاسه و در دو بخش رنگی و تک رنگ توسط نشر پیکره منتشر شده است. ویراستاری دکتر محمدرضا صرفی، صفحهآرایی و طراحی خوب مهدی جعفری از دیگر مزایای این کتاب است. فهرست تصاویر، یادداشتهای پایان فصل، منابع و نمایه به کتاب ارج و قرب بیشتری داده است.
مقالات مرتبطی وجود ندارد